فرهنگی و هنری

روزی که در یک سریال نمایش خانگی یک نفر اسم سگش را کورش گذاشت سکوت کردیم؛ حالا به نمادهای باستانی ایران سنگ می زنیم

بذر توهین و تمسخر

سال‌های میانی دهه۹۰، بعد از این ماجرا، برخی روزنامه‌ها چند روزی از توهین و تحقیر فرهنگ ایرانی و شاهنامه فردوسی در برخی برنامه‌های تلویزیونی گلایه کردند. گلایه‌ها و البته دغدغه پاسداشت فرهنگ و تمدن ایرانی لابه‌لای محبوبیت آن روز برنامه‌هایی چون خندوانه، دورهمی و… گم شد همان‌طور که چند سال قبلش وقتی در سریال «عطسه» که از شبکه خانگی پخش شد، یکی از شخصیت‌ها برای سگش نام «کوروش» را انتخاب کرد، کسی کَکش هم نگزید.

انگار نه انگار که بالاخره کوروش هم در مقوله فرهنگ ایران باستان برای خودش مقام و منزلتی دارد. آن سال‌ها تمسخر تاریخ ایران باستان، توهین به کوروش، تحقیرهای گاه و بی‌گاه فردوسی و شاهنامه و… در حالی رخ می‌داد که برخی کشورهای همسایه داشتند میراث و مفاخر فرهنگی ایران را به بهانه‌های مختلف مصادره می‌کردند و برای مصادره مقولات دیگر هم دورخیز کرده بودند. در چنین شرایطی و با این پیش‌زمینه، نباید از توهین چند ماه پیش یک کمدین به شاهنامه و فردوسی چندان متعجب می‌شدیم. خیلی‌ها دانسته و نادانسته و فقط به بهانه گرفتن اشک خنده از مخاطبانشان سال‌ها پیش بذر توهین و تمسخر را کاشته بودند و طبیعی بود که حالا دنباله‌روهایشان بیایند و توفان درو کنند.

گُلسنگ‌ها

همین یک سال پیش بود که مجله اینتنرنتی «باستان‌شناس» نوشت: آثار باستانی تخت جمشید در طول سال‌ها از گلسنگ؛ ترکیبی از یک جلبک و یک قارچ رنج برده‌اند. یک کارشناس باستان‌شناسی هم هشدار داده بود در حال حاضر جدی‌ترین مشکل به‌ویژه برای نقش‌های برجسته سنگی تخت جمشید گلسنگ‌ها هستند که می‌توانند طی ۵۰ تا ۱۰۰ سال این آثار باستانی را به گرد و غبار تبدیل کنند. گسترش گلسنگ‌ها روی آثار باستانی موجب می‌شود آن‌ها مواد معدنی تشکیل‌دهنده سنگ را در خود حل کرده و تا عمق بیش از ۵/۱ سانتیمتر به داخل سنگ نفوذ کنند. این کارشناس خبر داده بود مبارزه با گلسنگ‌های سنگ‌خوار آغاز شده تا از تخریب آثار باستانی جلوگیری شود، اما با توجه به وسعت و کثرت آثار باستانی در کشور، برای حفظ آن‌ها از آسیب، تلاش و هزینه بیشتری نیاز است. چند روز پیش که خبر سنگ‌پراکنی به نمادهای هویتی ایران باستان در یک برنامه شبکه نمایش خانگی منتشر شد اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که چرا از همان ۱۰ سال پیش که توهین و تمسخر خزنده در قالب برنامه‌های طنز آغاز شد، کسی به فکر پیشگیری نیفتاد؟
حکایت برنامه‌سازان امروز شبکه خانگی، حکایت همان گلسنگ‌های سنگ‌خوار است که اگر کسی مبارزه با آن‌ها را آغاز نکند به‌زودی تبدیل به هویت‌خوارانی می‌شوند که نمادهای فرهنگی ایران باستان را جویده و خُرد و خاکشیر می‌کنند. مسئولان باید مثل باستان‌شناسان، شبکه نمایش خانگی، تلویزیون و سینما را از وجود هویت‌خواران، سنگ‌خواران و سنگ‌اندازها پاک کنند.

سواد میراثی ندارند

در مسابقه «بازمانده» شرکت‌کنندگان باید با سنگ‌پرانی، پازل‌هایی که در مقابلشان قرار گرفته را بترکانند. بدسلیقگی ماجرا اینجاست که این پازل‌های هدف، تصاویر نمادهای ایران باستان هستند که به وسیله سنگ‌پرانی، تکه‌تکه و متلاشی می‌شوند.

دیروز «ایسنا» در واکنش به همین ماجرا سراغ «علیرضا حسن‌زاده» مردم‌شناس و دانشیار پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی رفته بود.

این پژوهشگر در سخنانش به نکته جالبی اشاره کرده و بی‌حرمتی به نمادهای هویتی و تمدن ایران در برنامه‌های نمایشی را ناشی از فقر «سواد میراثی» در رسانه‌ها دانسته است. او می‌گوید همه رسانه‌های تلویزیونی در جهان یک منشور اخلاقی دارند و ازجمله اصول مهم منشور این است که نمادهای هویتی، فرهنگی و ملی نباید مورد خشونت نمادین قرار بگیرند. نباید به آن‌ها توهین شود یا مخدوش شوند؛ چون حمله به این نمادها درواقع حمله به هویت یک ملت یا یک سرزمین است.

«حسن‌زاده» معتقد است یکی از مشکلات جدی در کشور، فقدان سواد میراثی است. نبود این سواد موجب می‌شود گاه برنامه‌های فرهنگی، فراغتی یا برنامه‌هایی که در رسانه‌های عمومی منتشر می‌شوند، سبب تضعیف هویت ملی یا تضعیف نشانه‌های تاریخی شوند. به چنین ماجراهایی دو جور می‌شود نگاه کرد یا اینکه آن را عامدانه و با هدف تخریب فرهنگ ایرانی قلمداد کنیم یا اینکه بگوییم غیرعامدانه و ناشی از فقدان سواد میراثیِ تهیه‌کنندگان این برنامه بوده است. در مورد «بازمانده» قطعاً دیدگاه دوم محتمل‌تر است. وقتی سواد میراثی وجود داشته باشد، خودآگاهی میراثی هم در فرد ایجاد می‌شود. خودآگاهی میراثی که باشد، حس تعلق به این میراث هم هست و این حس تعلق با خودش تعهد اجتماعی و ملی نسبت به تاریخ و هویت یک سرزمین را هم به همراه می‌آورد.

23302

منبع

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا